رهش

یک سایت دیگر با وردپرس فارسی

بررسی موقعیت استراتژیک تنگه هرمز و نقش آن در امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران

بررسی موقعیت استراتژیک تنگه هرمز و نقش آن در امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران

چکیده

تنگه هرمز در ميان تنگه های استراتژيك جهان، اهميت ويژه ای دارد؛ اين تنگه از ارزش های خاص ارتباطی، اقتصادی، نظامی و ژئوپليتيكی برخوردار است. جمهوری اسلامی ايران به عنوان بزرگترين قدرت در ميان هشت كشور ساحلی دريای عمان و خليج فارس از زمان حضور قدرت های فرامنطقه ای در صدد فراهم نمودن زمينه های ايجاد امنيت در اين آبراه بين المللی بوده و بهترين گزينه پيش رو استفاده از امكاناتی است كه موقعيت جغرافيايی سرزمين در اختيارش می گذارد؛ اين ظرفيت ها شامل در دست داشتن تمام كرانه های شمالی تنگه هرمز و خليج فارس و در اختيار داشتن جزاير استراتژيك و خصوصاً شش جزيره در دهانه تنگه هرمز می باشد كه به عنوان پاشنه های دفاعی می توانند در امنيت منطقه تنگه هرمز و در نهايت، تأمين امنيت ملی جمهوری اسلامی ايران به خدمت گرفته شوند. در این پژوهش در پی پاسخ به این سوال هستیم که تنگه هرمز و جزایر شمالی آن چـه نقشـی در تـأمین امنیـت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟

نتيجه نشان می دهد امنيت تنگه هرمز و جمهوری اسلامی ايران به عنوان بزرگترين قدرت در ميان هشت كشور ساحلی خليج فارس با داشتن بيشترين كرانه به طور متقابل به هم وابسته است و به همين دليل ايران می تواند برای تأمين امنيت اين منطقه حساس از امكاناتی همچون جزاير اقماری خليج فارس در دهانه هرمز كه موقعيت جغرافيايی سرزمينش در اختيار می گذارد به عنوان پاشنه های دفاعی بهره گيرد و در كنار قدرت سخت با قدرت نرم ديپلماسی، فرهنگی و رسانه ای، خود رابه عنوان بازيگر اصلی تأمين امنيت تنگه به همسايگان ساحلی خليج فارس و حتی قدرت های فرامنطقه ای بقبولاند تا در نهايت با تأمين امنيت تنگه در راستای تأمين امنيت ملی خود گام بردارد.

واژگان کلیدی: تنگه هرمز، جمهوری اسلامی ایران، جزایر شمالی، امنیت ملی

مقدمه

تنگه ها و گذرگاه های طبيعی دريايی، موقعيت هايی هستند كه در قدرت ملی و سياست خارجی كشورها و استراتژی های نظامی بری و بحری، مورد توجه قرار می گيرند. در نتيجه، ژئوپليتيك و ژئواستراتژی در اين مناطق با هم منطبق می شود؛ اين موقعيت ها به كشور مجاور امكان می دهد تا رفت و آمد در تنگه ها را كنترل كنند و به همين دليل آن ها دارای ارزش استراتژيكی هستند.
تنگه هرمز در ميان تنگه های استراتژيك جهان، اهميت ويژه ای دارد؛ اين تنگه از ارزش های خاص ارتباطی، اقتصادی، نظامی و ژئوپليتيكی برخوردار است؛ از نظر مكيندر استراتژيست معروف، هر قدرتی كه به تنگه هرمز دست يابد به خليج فارس دست خواهد يافت و هر قدرتی كه به خليج فارس دست يابد بر منابع عظيم انرژی دست خواهد يافت و هر قدرتی كه به منابع عظيم انرژی جهانی تسلط يابد بر اقتصاد جهان تسلط خواهد يافت.

جمهوری اسلامی ايران به عنوان بزرگترين قدرت در ميان هشت كشور ساحلی درياي عمان و خليج فارس از زمان حضور قدرت های فرامنطقه ای در صدد فراهم نمودن زمينه های ايجاد امنيت در اين آبراه بين المللی بوده و بهترين گزينه پيش رو استفاده از امكاناتی است كه موقعيت جغرافيايی سرزمين در اختيارش می گذارد؛ اين ظرفيت ها شامل در دست داشتن تمام كرانه های شمالی تنگه هرمز و خليج فارس و در اختيار داشتن جزاير استراتژيك و خصوصاً شش جزيره در دهانه تنگه هرمز می باشد كه به عنوان پاشنه های دفاعی می توانند در امنيت منطقه تنگه هرمز و در نهايت، تأمين امنيت ملی جمهوری اسلامی ايران به خدمت گرفته شوند.

تنگه، آبراهی باریک است که به واسطه‌ی نزدیکی دو خشکی به یکدیگر به وجود آمده و در دو طرف آن آب‌هایی وسیع‌تر مثل دریا و اقیانوس وجود دارد و همین وضع جغرافیایی، اهمیتی راهبردی به تنگه‌ها می‌دهد.

در جهان، چندین تنگه وجود دارد که عرض آنها کمتر از ۴۰ کیلومتر است و از این میان تعداد انگشت‌شماری از تنگه‌ها به دلایلی دیگر نظیر تعداد کشتی‌های عبوری، اهمیت اقتصادی، نظامی و سیاسی برای چندین کشور و گاه برای تمام جهان دارند. اگر این تنگه‌ها را بر مبنای ملاک‌هایی که گفته شد رتبه‌بندی کنیم، تنگه‌ی هرمز در جنوب ایران (بین خلیج فارس و اقیانوس هند)، تنگه‌ی جبل الطارق در جنوب اسپانیا (بین دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس)، تنگه‌ی باب المندب در جنوب یمن (بین دریای سرخ و اقیانوس هند)، تنگه‌ی بسفر در غرب ترکیه (بین دریای سیاه و دریای مرمره) وتنگه‌ی داردانل در شمال غرب ترکیه (بین دریای اژه و دریای مرمره) مهم‌ترین تنگه‌های جهان محسوب می‌شوند.

1- رژيم حقوقی تنگه ها و آبراه های بين المللی در كنوانسيون 1982 درياها

حقوق دولت های ساحلی و برون ساحلی با كنفرانس های متعددی كه اولين بار به وسيله جامعه ملل متفق در سال 1930 در شهر لاهه و بعد به ترتيب در سال های 1958 و 1960 در ژنو و 1982 در جاماييكا برگزار شد تعيين شده است؛ وجود تفاوت های اساسی بين مرزهای دريايی با مرزهای خشكی مثل عدم امكان علامت گذاری مرزهای دريايی، زمينه را برای طرح ادعا و ضد ادعای دولت ها مساعد نموده است. طبق مقررات كنوانسيون 1958، حق عبور از تنگه ها اصولاً منوط به اين است كه آب های تنگه ها جزو دريای آزاد يا بخشی از دريای سرزمينی محسوب شوند؛ اگر تنگه، يك بخش از دريای آزاد را به بخش ديگر متصل كند، بالطبع، عبور از آن برای كشتی های خارجی آزاد است و تحت كنترل يا صلاحيت دول ساحلی نيست؛ ولی اگر آب های تنگه در داخل دريای سرزمينی يك يا چند دولت باشد، كشتی های خارجی، فقط حق عبور بی ضرر را دارند، عبور بی ضرر، عبور مداوم و سريع كشتی، خارج از دريای سرزمينی كشور است بدون اينكه تأثيری بر صلح، نظم عمومی، آرامش يا امنيت كشور ساحلی بگذارد. با گسترش عرض دريای سرزمينی تا 12 مايل دريايی، بيش از صد تنگه، جزء قلمرو آبهای سرزمينی قرار گرفتند و چون دولت ساحلی مجاز است عبور بی ضرر را به طور موقت به منظور حفاظت از امنيت خود به تعليق درآورد و اين كار در تنگه های مهم و راهبردی مثل جبل الطارق و مالاكا به آزادی دريانوردی در آب های آزاد لطمه وارد می كند در طول كنفرانس سوم حقوق درياها در سال 1982 بر اساس دو نوع حق جديد عبور، پيشنهادهايی ارايه شد؛ يكی، عبور ترانزيت برای تنگه های بين المللی و ديگری عبور از مسيرهای مجمع الجزايری؛ اين دو روش، ناظر بر نظارت كمتری از جانب دولت ساحلی بر كشتی هاي در حال عبور نسبت به نظام عبور بی ضرر است، در ماده 37 كنوانسيون 1982 نظام عبور ترانزيت (عبور بی مانع و رادع) به تنگه هايی اطلاق می شود كه مورد استفاده كشتيرانی بين المللی، بين بخشی از دريای آزاد( منطقه انحصاری-اقتصادی) و بخش ديگری از دريای آزاد (منطقه انحصاری-اقتصادی) قرار می گيرد.

مفهوم عبور ترانزيت، شامل آزادی كشتيرانی و پرواز بر فراز تنگه، تنها برای عبور پيوسته و سريع از تنگه های واقع ميان قسمتی از دريای آزاد يا منطقه انحصاری-اقتصادی يا به منظور ورود به كشور مجاور تنگه يا خروج از آن است؛ زيردريايی ها در هنگام عبور ترانزيت می توانند بدون اينكه به سطح بيايند به راه خود ادامه دهند؛ كشتی ها و هواپيماهايی كه از اين حق استفاده می كنند، مواظب هستند تا از ارتكاب هر عملی كه منجر به تهديد يا استفاده از زور عليه حاكميت، تماميت ارضی يا استقلال سياسی دولت مجاور تنگه شود يا اصول حقوق بين الملل را نقض كند؛ خودداری كنند به علاوه جز در شرايط اضطراری و خارج از كنترل بايد عبوری پيوسته و سريع داشته باشند در غير اين صورت، عبوری بی ضرر تلقي نخواهد شد و می توان از آن جلوگيری كرد؛ در عين حال، طبق ماده 44 كنوانسيون 1982، دولت های حاشيه تنگه نبايد در عبور ترانزيت اخلال كنند يا به دلايل امنيتی يا هر علت ديگر آن را به تعليق درآورند.

علي رغم مباحث بالا، ابرقدرت ها حقوق بين المللی درياها را ناديده می انگارند و می خواهند كنترل تمام تنگه ها، بين المللی اعلام شود تا با چنين ترفندی، هيچ گونه محدوديتی براي عبور ناوهای آنان از اين آبراه ها و يا پرواز هواپيماهای نظامی بر فراز آب های اين تنگه های استراتژيك وجود نداشته باشد؛ رأی مخالف نمايندگان آمريكا، رژيم اشغالگر قدس و شوروی به كنوانسيون 1982 كه به امضای 19 كشور جهان رسید، خود سند گويايی بر اثبات اين ادعا است.

2- تنگه هرمز و جزایر شمالی آن

2-1- موقعيت و مشخصات طبيعی تنگه هرمز

تنگه هرمز به علت دارا بودن كاركرد اقتصادی، ارتباطی و نظامی در مقياس منطقه ای و جهانی از اهميت استراتژيك برخوردار است، اين تنگه در قلمرو آب های سرزمينی دو كشور ايران در شمال و عمان در جنوب قرار دارد و كوتاه ترين فاصله يا عرض آن از خط ساحل دو كشور مزبور 90 كيلومتر و از خط مبدأ دو كشور جنوب لارك و شمال جزيره قو، يين38 کیلومتر، 5/20مايل دريايی می باشد يعنی كمتر از فاصله مجموع عرض دريای سرزمينی دو كشور كه 24 مايل است. بنابراين دريای سرزمينی دو كشور در داخل تنگه هرمز با هم تداخل دارند و طول منطقه تداخلی در حدود 16 مايل دريايی است. اين تنگه هلالی شكل بوده و طول آن 187 كيلومتر( 104 مايل دريايی در امتداد خط منصف) است كه خليج فارس را به دريای عمان متصل می سازد، ساحل جنوبی تنگه هرمز كه نمايانگر پيشرفت خشكی شبه جزيره عربستان در داخل آب هاست شبه جزيره رئوس الجبال را تشكيل داده كه بخش شمالی آن به شبه جزيره المسندم معروف است و در قلمرو حاكميت كشور عمان قرار دارد.

بررسی موقعیت استراتژیک تنگه هرمزو نقش آن برامنیت ملی جمهوری اسلامی ایران

عمق تنگه‌ی هرمز از خلیج فارس بیشتر است و در برخی نقاط به ۱۰۰ متر هم می‌رسد اما عرض آن در وسیع‌ترین نقطه به ۱۸۰ کیلومتر می‌رسد که آن هم در جایی از تنگه به حدود ۳۸ کیلومتر کاهش می‌یابد که از این میان عرض مسیر کشتیرانی در هر جهت تنها در حدود سه کیلومتر است. بنابراین امکان کنترل تنگه برای نیروهای نظامی به راحتی میسر می‌شود.

آب‌های تنگه‌ی هرمز به سه بخش تقسیم می‌شود که شامل آب‌های سرزمینی ایران، آب‌های سرزمینی عمان و آب‌های آزاد است. این تنگه تابع مقررات عهدنامه کنوانسیون ملل متحد در مورد حقوق دریاهاست و در شرایط صلح، کلیه کشتی‌های نظامی و بازرگانی از حق عبور ترانزیت برخوردارند. ایران و عمان به عنوان دو کشور دو طرف تنگه، می‌توانند از مناطق ساحلی خود هرگونه بهره‌برداری انجام دهند و کنترل نظامی این محدوده نیز برعهده‌ی دو کشور دو سوی تنگه است اما در شرایط صلح، حق تعلیق یا اخلال در عبور و مرور بی‌ضررِ کشتی‌های دیگر کشورها را ندارند. چراکه تنگه‌ی هرمز به دلیل موقعیت استراتژیکش طبق کنوانسیون حقوق دریاها، یک تنگه‌ی بین‌المللی است.

گرچه به واسطه‌ی همان کنوانسیون، دولت ایران نمی‌تواند در شرایط صلح برای بخش‌های غیرسرزمین خود در تنگه‌ی هرمز محدودیت تردد ایجاد کند یا تنگه را مسدود کند اما با توجه به اینکه کشور آن سوی تنگه، یعنی عمان، کشوری کوچک با توان نظامی پایین است و بعلاوه خط ساحلی کمتری در تنگه‌ی هرمز دارد، عملاً قدرت تعیین‌کنندگی ندارد و بیشترین کنترل تنگه در دست ایران است و ایران با داشتن خط ساحلی وسیع‌تر در تنگه و وجود جزایر متعدد، برای کنترل ترددهای این آب‌راه تسلط بالایی دارد.

کارشناسان اقتصادی معتقدند در صورت بسته‌شدن تنگه‌ی هرمز، بازارهای جهانی نفت با کمبود ۲۰ میلیون بشکه‌ای مواجه می‌شوند و احتمال دارد که بهای نفت از مرز بشکه‌ای ۲۵۰ دلار هم بگذرد. چرا که بسته‌شدن تنگه هرمز به معنای توقف صادرات ۹۰ درصد نفت منطقه و توقف معاملات تجاری بسیاری از کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس خواهد بود. تسلط سیاسی و نظامی ایران بر تنگه‌ی هرمز از یک طرف و وابستگی شدید اقتصاد منطقه و جهان به تجارت دریایی از طریق این آب‌راه، حالا به برگ برنده‌ای در دست سیاستمداران ایرانی تبدیل شده و طرف‌هایی که فکر مقابله با ایران را در سر دارند، از این بیم دارند که مبادا ایران این برگ را روی میز بگذارد. هرچند برخی کارشناسان درباره‌ی تبعات منفی این اقدام برای ایران هشدار داده‌اند.

2-2- موقعيت و مشخصات طبيعی جزاير شمالی تنگه هرمز

منطقه خليج فارس حدود 130 جزيره بزرگ و كوچك با ساختارهای متفاوت زمين شناسی دارد كه در نقاط مختلف آن پراكنده هستند .تنگه هرمز نيز دارای دو دسته جزيره است كه در مالكيت كشورهای ساحلی آن قرار دارند: دسته اول، جزاير ايرانی و دسته دوم، جزاير تحت حاكميت دولت عمان. در بخش جنوبی تنگه و در انتهای رئوس الجبال، جزاير كوچك المسندم، سلامه، بناتها، قوئين كوچك و بزرگ، ام الفارين و … وجود دارند، كه عموماً صخره ای، سنگی و دارای شيب تند هستند و امكانات ايجاد بندرگاه و توسعه اقتصادی و اجتماعی در آنها فراهم نيست. اين جزاير صرفاً به منظور كنترل و نظارت بر تردد كشتی ها در تنگه هرمز از اهميت استراتژيك برخوردارند و بعضاً نيز به عنوان پايگاه های نظامی و عملياتی و كنترلی در آمده اند. در دهانه خليج فارس، ايران دارای چندين جزيره استراتژيك است كه در ميان آنها شش جزيره موسوم به خط منحنی از برترين موقعيت استراتژيك برخوردارند. اين جزيره ها كه در عبارتند از؛ هرمز، لارك، قشم، هنگام، تنب بزرگ و ابوموسی. در ذيل اهميت چهار جزيره استراتژيك كه خط دفاعی اصلی ايران در تنگه هرمز محسوب می شود بررسی می گردد.

2-2-1- جزيره هرمز

قدمت تاريخی فعاليت های اقتصادی، تجاری و نظامی اين جزيره باعث اهميت آن در سطح جهانی شده است. اين جزيره همواره مورد توجه و دارای نقش عمده ی بازرگانی برای ايران، هندوستان، عربستان و سواحل خليج فارس بوده است. انگليس به عنوان قدرت استعماری حضور خود را بر اين جزيره با اهداف سياسی، حفظ امنيت هندوستان و نه صرفا اهداف تجاری و اقتصادی تداوم بخشيد. اين جزيره در ميان آب های خليج فارس بين راس المسندم و بندرعباس واقع است، و با 40 كيلومتر مربع در 3 مايلی بدنه ی ايران قرار دارد. (حافظ نيا، 1390: 164). اين جزيره به لحاظ استراتژيك برای جمهوری اسلامی از اهميت بالايی برخوردار است.

2-2-2- تنب بزرگ و کوچک

نقش مهمی را در كشتیرانی بين المللی وصدور انرژی ايران ايفا می كنند. چرا كه بخش بزرگی از نفت خام مورد نياز دنيا از ميان اين سه جزيره استراتژيك می گذرد. در واقع بر سر راه عبوری كشتی های نفتی از تنگه هرمز قرارگرفته اند. (نوری،1390: 90).

اين جزاير در جنوب جزيره قشم قرارگرفته است. اين دو جزيره دامنه ی حاكميت ايران را در خليج فارس گسترش داده اند. چرا كه اين جزاير با فاصله ی كمتر از 12 مايل از هم واقع اند و طبق قانون ” آبهای ساحلی و منطقه نظارت” مجموعاً در حکم جزيره واحدی بوده اند. براين اساس در زمره ی آبهای داخلی ايران شمرده می شوند (جعفری ولدانی،1376: 58-33).

2-2-3- ابوموسی

اين جزيره كمابيش در ميانه ی آب های خليج فارس قرارگرفته است و فاصله ی آن با خط مرزی ايران و نزديك به بندرلنگه 67 كيلومتر است (جعفری ولدانی، 1376:58). در دوران قاجار ايران كوشيد با ايجاد نيروی دريايی و دگرگونی هايی در تقسيمات كشوری و نيز برقراری ارتباط با كشورهای ساحلی آن از جايگاه برتر خود در اين جزاير پاسداری كند (نوري،1390:88).

تنب بزرگ به علت شکل دادن به بخشی از خط دفاعی ايران در تنگه هرمز دارای اهميت ژئواستراتژيك است. جزيره ابوموسی در غربی ترين جزيره از جزاير ششگانه و جنوبی ترين نقطه خط دفاعی ايران است. اين سه جزيره به دليل واقع شدن در خط قوسی دفاعی ايران از اهميت ويژه ای برای امنيت ملی ايران برخوردارند. اين جزاير با توجه به اشراف نسبی آن ها بر تنگه هرمز يا گلوگاه منطقه استراتژيك خليج فارس، می توانند در صورت نياز با جنگ افزارهای مستقر در خود سد دفاعی گلوگاه تنگه هرمز را بدست بگيرند (نوري، 1390:60-61). این جزایر به عنوان دژ دفاعی تنگه، از اهميت استراتژيك ويژه ای برخوردارند. جزاير ابوموسی، تنب بزرگ و تنب كوچك با تشکيل يك دژ دفاعی در تنگه هرمز امکان بهره برداري نظامی براي تسلط بر تنگه را برای جمهوری اسلامی ايران فراهم می سازند. جزيره های كناری مثل لارک كه مشرف بر تنگه می باشند و امکان رصد هرگونه عبورومرور از تنگه را فراهم می سازد و جزيره قشم كه پايگاه های نظامی موجود در تنگه را در خود جای داده است نقش پشتيبانی را ايفا می كنند (مجتهدزاده،1382:87).

3- اهمیت و نقش استراتژیک تنگه هرمز

تنگه‌ی هرمز از دیرباز به دلیل آنکه تنها راه ورود به خلیج فارس و تنها راه دسترسی دریایی به کشورهای منطقه بوده، برای امپراتوری‌ها و کشورهای استعمارگر و طبعاً برای کشورهای منطقه اهمیت بسیاری داشته است. اما این اهمیت زمانی به حد فوق‌العاده‌ای رسید که نفت در خلیج فارس کشف شد و تا امروز همین نفت یکی از اصلی‌ترین منابع انرژی جهان و اصلی‌ترین منبع درآمد کشورهای منطقه بوده است.

درست به همین دلیل، تنگه‌ی هرمز که خلیج فارس را از طریق دریای عمان به آب‌های آزاد جهان متصل می‌کند، یکی از استراتژیک‌ترین تنگه‌های جهان است و اوضاع حاکم بر آن می‌تواند اقتصاد جهان را دستخوش تغییر یا حتی بحران کند. بررسی‌ها نشان می‌دهد در حال حاضر روزانه 59 میلیون بشکه نفت از طریق مسیرهای دریایی جهان جابه‌جا می‌شود که تنگه هرمز با 18.5 میلیون بشکه نفت در روز، در رتبه اول قرار دارد. این میزان انتقال نفت که معادل 97 درصد صادرات پنج کشور نفتی منطقه و معادل 31 درصد مصرف جهان است، در صورت یک رخداد غیرعادی و بستن مسیر، تقریبا هیچ جایگزینی برای جبران کسری آن وجود ندارد، به‌طوری‌که طی سال‌های اخیر خط ‌لوله‌هایی از سوی کشورهای عربستان و امارات احداث‌ شده است که فقط قادر به انتقال 35 درصد از ظرفیت نفتی تنگه هرمز هستند. همچنین 30 درصد از گاز طبیعی جهان از این مسیر عبور می‌کند که هیچ مسیر جایگزینی برای آن وجود ندارد. ایران تا پیش از اعمال تحریم‌های واشنگتن روزانه ۲.۵ میلیون بشکه نفت صادر می‌کرد. اما این عدد هم اکنون به تنها یک میلیون بشکه سقوط کرده است. کشتی هایی که از اب های ایران عبور میکنند باید مبلغی را پرداخت کنند.

بر اساس آمارها حدود ۸۸ درصد نفت عربستان، ۹۰ درصد نفت ایران، ۹۸ درصد نفت عراق، ۹۹ درصد نفت امارات متحده عربی و تمام نفت کویت و قطر از تنگه‌ی هرمز به کشورهای دیگر صادر می‌شود و روی‌هم رفته حدود ۹۰ درصد صادرات نفت خلیج فارس، توسط تانکرهای نفتی از این مسیر انجام می‌شود و این درحالی است که علاوه بر نفت، ۵۰ درصد معاملات تجاری کشورهای منطقه با جهان نیز از راه همین تنگه صورت می‌گیرد و بسته‌شدن این تنگه به معنای توقف تمام معاملات تجاری برخی کشورهای منطقه است.

به همین خاطر برخی کشورهای منطقه کوشیده‌اند برای صادرات نفتی خود تنها به عبور از این آب‌راه متکی نباشند و با احداث خطوط لوله، نفت خود را به کشورهای دیگر صادر کنند. عربستان با ساخت خط لوله شرقی-غربی تا سواحل دریای سرخ با ظرفیت ۴.۸ میلیون بشکه در روز تلاش کرده تا وابستگی به تنگه هرمز را کاهش دهد. اماراتی‌ها نیز با ساخت یک خط لوله به بندر فجیره در سواحل دریای عمان و بندر فجیره، از میزان وابستگی به تنگه هرمز کاسته‌اند.

امارات در نظر دارد تا با همکاری شرکت اس کی کره جنوبی، بزرگ‌ترین مجتمع ذخیره‌سازی نفت دنیا با ظرفیت ۴۲ میلیون بشکه را در فجیره احداث کند. هم‌اکنون ۷۰ درصد صادرات نفت امارات بدون وابستگی به تنگه هرمز انجام می‌شود؛ اما دولت‌های قطر، کویت و عراق، فاقد مسیرهای جایگزین عملیاتی هستند. هرچند با آغاز جنگ در منطقه، هیچ‌یک از این مسیرها از امنیت قابل اتکایی برخوردار نیستند.

4- نقش تنگه هرمز در امنیت ملی

امنیت ملی یعنی توانایی یک ملت برای دفاع از ارزش های داخلی در برابر تهدیدات خارجی. امنیت را می توان اوضاع و احوال امنی خواند که سیاستمداران یا در تلاش هستند که ان را به دست آورند یا آن را به دست آورده و حفظ نمایند تا قادر باشند از سیاست های خود در برابر تهدید خارجی یا داخلی حفاظت کنند.

بررسی موقعیت استراتژیک تنگه هرمزو نقش آن برامنیت ملی جمهوری اسلامی ایران

تنگه هرمز دارای اهمیت ژئواستراتژیک ویژه ای است که آن را در هر دو استراتژی بری و بحری وارد می کند؛ زیرا تنگه هرمز مکمل هر دو استراتژی یاد شده است. در عین حال، تنگه هرمز به دلیل ویژگی های جغرافیایی و حقوقی خود، به عنوان یک تنگه بین المللی، در استراتژی هوایی و اتمی نیز مورد توجه قرار می گیرد و در آن نیز وارد می شود. بدیهی است، هر قدرتی که کنترل تنگه و جزایر پیرامون و حاکمیت برآن ها را در اختیار داشته باشد، قادر است موازنه قدرت منطقه ای و جهانی را به نفع خود تغییر دهد و اراده سیاسی خود را در صحنه بین المللی و منطقه ای اعمال کند.

بررسی ها نشان می دهد که ارزش ژئواستراتژیک تنگه هرمز جنبه ذاتی داشته و از سایر ارزش ها پایدارتر است. یکی از جنبه های ژئواستراتژیک تنگه که منشا اعتباری دارد، وجود نفت در منطقه خلیج فارس است که خود عامل نیازها و ضروریات نظامی استراتژیکی جدیدی است که اهمیت جدیدی به تنگه می بخشد. با توجه به افزایش قیمت نفت در قرن 21 و حیاتی بودن آن برای بقای سلطه دنیای صنعتی و در راس آن آمریکا، خلیج فارس و به ویژه تنگه هرمز هم چنان کانون توجه و مرکز منازعات بین المللی باقی خواهد ماند.

عبور بیش از 40% نفت خام کل دنیا از تنگه هرمز اهمیت آن را بیش از پیش نشان می دهد، تا حدی که براساس نظر صاحب نظران، تنگه هرمز مرکز جهان است. در اقتصاد جهانی نیز کشورهای صنعتی غرب برای واردات نفتی خود از منطقه خلیج فارس و نیز صادرات کالاهای ساخته شده خود به بازار فروش ثروتمند منطقه خلیج فارس، یعنی مناطق تجاری- صنعتی آزاد نظیر دبی، جبل علی، کیش، قشم نیز در صادرات و واردات کالا به تنگه هرمز وابسته اند.

5- قطر، صادرکننده بزرگ ال ان جی

علاوه بر صدور نفت، یک‌چهارم محموله‌های ال ان جی دنیا از تنگه هرمز عبور می‌کند. به همین دلیل، اهمیت این آبراه برای قطری‌ها بیش از سایر دولت‌های حاشیه خلیج‌فارس است. دوحه که سال‌هاست رهبری بازار ال ان جی دنیا را در اختیار دارد، خواهان ثبات و امنیت این منطقه است.

بازار جهانی ال ان جی با حضور بازیگران جدید به‌ویژه ایالات‌متحده، روسیه، موزامبیک و استرالیا از رقابتی تنگاتنگ برخوردار است. با مسدود شدن تنگه هرمز و حذف قطر از این بازار، به‌سرعت شاهد تصاحب سهم بازار قطری‌ها توسط رقبا همراه با افزایش قیمت‌ها خواهیم بود. قطری‌ها فاقد توانایی صدور ال ان جی با خط لوله هستند و تنش در خلیج‌فارس، یک کابوس برای آن‌ها خواهد بود. اما باتوجه به اینکه حدود ۶۸ درصد ذخایر نفت و گاز دنیا در خلیج فارس قرار دارد و همچنان بیشتر صادرات نفتی کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس با نفتکش‌ها انجام می‌شود، امنیت این تنگه در تأمین انرژی دنیا اهمیت بالایی دارد.

براساس آمارها، در سال 2017 کشور قطر حدود 3.7 تریلیون فوت مکعب گاز مایع طبیعی (LNG) از طریق تنگه هرمز به جهان صادر کرده است که این میزان حدود 30 درصد از خرید جهانی ال‌ان‌جی است. محصولات پتروشیمی نیز بخش دیگری از تجارت جهانی مشتقات نفتی است که بخش عمده‌ای از آن از تنگه هرمز عبور می‌کند و برخلاف نفت خام، در کوتاه‌مدت هیچ‌جایگزینی برای این دو محصول وجود ندارد.

بر این اساس می‌توان گفت مسیر دریایی تنگه هرمز در بین هفت مسیر دیگر، شاهراه انتقال محموله‌های نفتی جهان محسوب می‌شود که هرگونه تنش در این منطقه می‌تواند به‌شدت موجب افزایش قیمت نفت و به هم خوردن تعادل فعلی عرضه و تقاضا در بازار جهانی نفت شود.

بیشتر نفت و گاز صادراتی کشورهای ایران، عربستان، امارات، کویت، عراق بحرین، قطر از طریق این تنگه به بازارهای جهانی ارسال می‌شود که طبق آمارهای سال ۲۰۱۷، میزان این صادرات به حدود روزانه ۱۷.۵ میلیون بشکه می‌رسد که حدود ۴۰ درصد، نفت صادر شده توسط کشتی‌های نفتکش و ۳۰ درصد تمام صادرات نفت جهان را در بر می‌گیرد. به همین دلیل این گذرگاه یکی از راهبردی‌ترین مسیرهای بین‌المللی کشتیرانی جهان محسوب می‌شود.

هر چند عربستان با احداث خط لوله «پترولاین» تلاش داشت تا روزانه با انتقال دو میلیون بشکه نفت، تنگه هرکز را دور بزند، اما زمانی که پهبادهای یمنی این خط لوله را که وظیفه تأمین نفت اروپا و آمریکا را بر عهده دارد هدف قرار دادند امیدها برای دور زدن تنگه هرمز به حداقل خود رسید. این در حالی است که بندر فجیره امارات متحده عربی نیز اساس احداث آن کاهش اهمیت تنگه هرمز بود، این روزها محل امنی برای نفتکش‌ها محسوب نمی‌شود.

6- آثار جهانی قطع صادرات نفت از تنگه هرمز

نفت صادراتی پنج کشور منطقه شامل عربستان سعودی، عراق، امارات متحده عربی، کویت و قطر از تنگه هرمز عبور می‌کند که چهار کشور عربستان با 16 درصد، عراق با 7.5 درصد، امارات با 6 درصد و کویت با 4.5 درصد، در مجموع 34 درصد از نفت موردنیاز جهان را تامین می‌کنند. براساس آمارها، حدود 97 درصد از نفت صادراتی منطقه از طریق تنگه هرمز و تنها سه درصد از آن از سایر مسیرهای ازجمله خط لوله‌های ساخته‌شده توسط برخی کشورهای عربی جابه‌جا می‌شود. در این‌ بین حدود 88 درصد نفت عربستان سعودی، 98 درصد نفت عراق، 99 درصد نفت امارات متحده عربی و صددرصد نفت کشورهای کویت و قطر از تنگه هرمز عبور می‌کند که این مسیر را به شاهراه جهان تبدیل می‌کند. یکی از گزینه‌هایی که برای تامین نفت مورد نیاز جهان بعد از بستن تنگه هرمز مطرح‌ شده، موضوع خط لوله‌هایی است که در سال‌های اخیر با در نظر گرفتن چنین شرایط از سوی برخی کشورهای عربی ایجاد شده است. اما مطالعات نشان می‌دهد این خط لوله‌ها هم به لحاظ نگهداری و احداث هزینه هنگفتی دارند و هم به جهت ظرفیت انتقال نفت چندان تاثیری برای جبران کمبود نفت نخواهند داشت، برای مثال خط لوله 320 کیلومتری سومد که نفت خام را از طریق دریای سرخ به دریای مدیترانه می‌رساند، حاصل یک سرمایه‌گذاری مشترک بین شرکت نفت و گاز عمومی مصر (50 درصد)، آرامکو (15 درصد)، شرکت سرمایه‌گذاری بین‌المللی نفت ابوظبی (15 درصد)، شرکت‌های چندگانه کویت (15 درصد) و قطر پترولیوم (5 درصد) است که روزانه ‌تنها 4/2 میلیون بشکه نفت می‌تواند انتقال دهد.

ایران تاکنون در چند نوبت تهدید کرده‌ است تنگه هرمز را مسدود می کند. حسن روحانی در سال گذشته اعلام کرد در صورت توقف صدور نفت ایران، سایر کشورهای خلیج‌فارس نیز نخواهند توانست نفت خود را صادر کنند. هرچند این اقدام برای کشورهای وابسته به صدور نفت خام به معنای آغاز رویارویی نظامی خواهد بود.

رهبران ایران خواهان استفاده از موقعیت راهبردی خود برای افزایش کنترل تنگه هرمز و دستیابی به اهداف اقتصادی و سیاسی خود هستند. در صورت عملی شدن تهدیدهای تهران، شاهد ایجاد شوکی بزرگ در تجارت نفت و بروز مشکلات گسترده برای خریداران نفت و افزایش هزینه‌های آنان خواهیم بود.

براساس منابع آماری، عربستان برای رهایی از مخاطرات احتمالی بستن تنگه هرمز طی سال‌های اخیر خط لوله‌ای به دریای سرخ کشیده است که روزانه قادر است 4.8 میلیون بشکه نفت خام جابه‌جا کند. همچنین امارات نیز خط لوله‌ای را تا بندر فجیره در کرانه دریای عمان کشیده است که تنها قادر به حمل روزانه 1.5 میلیون بشکه نفت است. بر این است از مجموع 18.5 میلیون بشکه نفت خام صادراتی منطقه، در حال حاضر تنها برای 6/6 میلیون بشکه خط لوله وجود دارد که این میزان 35 درصد از کل جابه‌جایی نفت از تنگه هرمز را شامل می‌شود.

یکی دیگر از آثار جهانی قطع صادرات نفت از تنگه هرمز، اثر آن روی رشد اقتصادی خریداران اصلی نفت است. براساس برآورد اداره اطلاعات انرژی آمریکا، حدود 80 درصد از 18.5 میلیون بشکه نفت خام صادراتی از خلیج‌فارس به کشورهای چین، ژاپن، هند، کره جنوبی و سنگاپور صادر می‌شود که در صورت ایجاد هر تنشی در منطقه خلیج‌فارس و بسته شدن تنگه هرمز، فعالیت صنایع این کشورها آسیب جدی خواهد دید. در نهایت، این موضوع رشد اقتصادی کشورهای مذکور را که جزء اقتصادهای برتر جهان هستند، به‌شدت تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. طبیعی است که با به مخاطره افتادن رشد اقتصادی و فعالیت صنایع این کشورها، کشورهای مذکور بی‌تفاوت به زورگویی آمریکا نخواهند بود و در معادلات جهانی به حل این تنش اقدام خواهند کرد. اهمیت راهبردی تنگه هرمز در امنیت انرژی دنیا بازار جهانی نفت بر اساس معادله عرضه و تقاضا بنا نهاده شده است. در زمان تعادل عرضه و تقاضا در بازار نفت، قیمت طلای سیاه از ثبات برخوردار است.

بر اساس گزارش اداره اطلاعات انرژی ایالات‌متحده، در سال ۲۰۱۸ میلادی روزانه ۲۱ میلیون بشکه نفت و فرآورده‌های نفتی (برابر با ۲۱ درصد نفت تولیدی دنیا) از تنگه هرمز عبور کرده است. در سال گذشته، میزان واردات روزانه نفت ایالات‌متحده از این تنگه ۱.۴ میلیون بشکه اعلام‌شده است. ۷۶ درصد محموله‌های عبوری از این آبراه روانه بازارهای آسیایی به‌ویژه چین، هند، کره جنوبی، ژاپن و سنگاپور می‌شود.

نمودار ۱. سهم کشورهای تولیدکننده و مصرف‌کننده از نفت عبوری از تنگه هرمز

7- اهمیت تنگه هرمز برای چین

کنترل منابع و گذرگاه‌های انرژی (که نقشی کلیدی در امنیت انرژی و رشد اقتصادی کشورهای بزرگ مصرف‌کننده ایفا می‌کند) از دیرباز از اولویت‌های قدرت‌های جهانی و بخشی کلیدی از موازنه جهان سیاست بوده است. آمریکایی‌ها به همین دلیل از دیرباز از کنترل آبراه‌های مهم دنیا به‌ویژه تنگه هرمز به‌عنوان فرصتی در جهت تضعیف رقبای خود به‌ویژه پکن بهره می‌برند.

نفت مهم‌ترین منبع انرژی مصرفی چینی‌ها است و با عبور روزانه 4 میلیون بشکه نفت خام مصرفی اژدهای زرد از تنگه هرمز، آنان بیش از هر کشور دیگری به امنیت این آبراه وابسته‌اند. شناورهای حامل نفت خریداری‌شده پکن از عربستان سعودی، ایران، عراق، امارات متحده عربی و کویت باید از این تنگه عبور کنند. حدود 42 درصد نفت وارداتی چین از تنگه هرمز عبور می‌کند.

در سایه انقلاب شیلی و کاهش وابستگی ایالات‌متحده به نفت خلیج‌فارس، شاهد افول اهمیت امنیت منافع آمریکایی‌ها در این منطقه بوده‌ایم. هرچند واشنگتن برای مقابله با تروریسم، محدود شدن سلاح‌های هسته‌ای و کنترل بازار ال ان جی همچنان خواهان حضور نظامی در خاورمیانه است. اتفاقی که تهدیدی برای پکن محسوب می‌شود.

8- ترافیک کشتی‌ها در تنگه‌ی هرمز

حدود ۶۰ میلیون بشکه از تولید روزانه ۱۰۰ میلیون بشکه‌ای نفت در جهان توسط کشتی‌ها از مبادی تولید به پالایشگاه‌ها جابجا می‌شود؛ به همین دلیل یکی از گلوگاه‌های امنیت انرژی جهان متعلق به نفتکش‌های دریایی است که هر گونه خلل در حمل و نقل ضررهای سنگینی را برای کشورهای تولید کننده و مصرف کننده در پی دارد.

در میان ۱۰ شرکت بزرگ نفتکش جهان تنها سه شرکت متعلق به کشورهای ایران، روسیه و عربستان است و سایر شرکت‌ها متعلق به کشورهای مصرف کننده نفت هستند که علاوه بر تأمین نیازهایشان با نفتکش‌های خود، به سایر کشورها نیز خدماتی را ارائه می‌کنند. شرکت ملی نفتکش ایران به عنوان سومین شرکت بزرگ نفتکش جهان ۳۷ تانکر بزرگ شامل ۹ نفتکش سوئزمکس، ۵ نفتکش افرامکس و ۳ تانکر انتقال محصولات پتروشیمی در اختیار دارد. در میان کشورهای نفتی جهان، از آمریکا گرفته تا کشورهای حوزه خلیج فارس تنها کشوری که چنین ناوگان عظیمی را مدیریت می‌کند ایران است.

نتیجه گیری و پیشنهادات

تحقیقات صورت گرفته، نشان از ارزش استراتژیک و ژئوپلتیک تنگه هرمز دارد، به خصوص این که نقش راهبردی ایران بر این معبر حیاتی و حساس، بسیار پر اهمیت می باشد و برای کشور ایران مایه عزت و اقتدار است. تنگه هرمز به لحاظ وابستگی دنيای صنعتی غرب به نفت خليج فارس برای رفع نيازهای صنعتی، دفاعی و خدماتی خود به عنوان يك نقطه كنترل و اعمال فشار ويژه مطرح است؛ اين تنگه در اختيار هر يك از قدرت های جهانی باشد، می تواند موازنه استراتژيك را به نفع وی تغيير دهد،

اين تنگه در طول تاريخ، صحنه رقابت ابرقدرت های جهانی بوده است، در حال حاضر، تنگه هرمز به طور كامل در اختيار قدرت های جهانی نيست و حاكميت بر آن گسسته است؛ آمريكا به عنوان قدرت بحری كه بيشترين نياز را به تنگه هرمز دارد با حضور خود در شبه جزيره المسندم عمان، عملاً كنترل تنگه را از سواحل جنوبی آن در اختيار گرفته است؛ بخش شمالی تنگه نيز در حال حاضر در كنترل ايران به عنوان يك كشور مستقل و يك قدرت منطقه ای قرار دارد، به تبع اهميت بالای اين تنگه در مباحث ژئواستراتژيكی و ژئواكونوميكی، نقش ژئوپليتيكی تنگه هرمز به خوبی نمايان می شود و می توان آن را به عنوان كم نظيرترين يا حتی بی نظيرترين آبراه دنيا لقب داد كه توجه قدرت های بزرگ را هميشه به سمت خود معطوف كرده و برای كشور ايران كه در صدد تبديل كردن خود به يك قدرت منطقه ای است از اهميت زيادی برخوردار است.

پیشنهاد می شود در قالب یک برنامه ی مستند، به بررسی نقش استراتژیک و ژئوپلتیکی تنگه هرمز و همچنین اهمیت آن برای امنیت ایران پرداخته شود و قدرت غرورآفرین ایران به تصویر درآید.

منابع فارسی

  1. معصومی نژاد، زينب السادات(1390)، « تاريخچه سياسی تنگه هرمز « ،خلیج فارس،نگاهی تاريخی و ژئوپليتيك.
  2. محرابی، عليرضا (1389)، «خليج فارس زيربناي اتحاد ژئوپولی اكونوميك جهان اسلام در قرن بيست ويکم »، مجموعه مقالات چهارمين كنگره بين المللی جغرافیدانان جهان اسلام.
  3. مجتهدزاده، پيروز (1382)،«امنيت منطقه اي در خليج فارس: (روندتلاش هاي گذشته و چشم انداز آينده)»،مجله سياسی اقتصادي، ترجمه، سيمين مجتهدزاده، شماره 146-145.
  4. ميرزايی، ميثم ( 1390)، «بررسی نتايج انسداد تنگه هرمز»، پايان نامه كارشناسی ارشد دانشگاه تربيت مدرس، صص18-42.
  5. حافظ نيا، محمد رضا (1388 )، «خليج فارس و نقش استراتژيك تنگه هرمز»،چاپ پنجم، تهران: انتشارات سمت.
  6. حافظ نيا، محمد رضا (1390 )، «تنگه هرمز، كدام استراتژي: بستن يا نبستن»،25 دیماه1390،به آدرس http://www.hafeznia.ir
  7. جعفری ولدانی، اصغر (1376 )، «نگاهی تاريخی به جزاير ايرانی تنب و ابوموسی»، تهران: دفترمطالعات سياسی و بين المللی.
برچسب ها:
افکار خود را به اشتراک گذارید

ثبت نظرات :